- ذات الاصبع (تُلْ اِ بَ)
رضیمه ای است یعنی سنگهای برهم چیده ای است به دیار عرب. (المرصع). و صاحب تاج العروس گوید: رضیمه ای است بنی ابی بکر بن کلاب را و این قول اصمعی است و برخی گفته اند که در دیار غطفان است
معنی ذات الاصبع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(تُلْ اَ بِ)
لغت نامه دهخدا
موضعی است. حسان بن ثابت انصاری گوید:
عفت ذات الاصابع فالجواء
الی عذراء منزلها خلاء
دیارٌ من بنی الحسحاس قفر
تعفیها الروامس و السماء.
(المرصع)
عفت ذات الاصابع فالجواء
الی عذراء منزلها خلاء
دیارٌ من بنی الحسحاس قفر
تعفیها الروامس و السماء.
(المرصع)
(تُلْ اِ)
لغت نامه دهخدا
موضعی است از سرزمین شرّبه، ردهه و قلتی یعنی مغاکی در کوه که آب در وی گرد آید، به دیار عبس میان هضب القلیب. و سباق میان داحس (اسب قیس بن زهیرالعبسی) و غبراء (اسب حذیفه بن بدر الفزاری) بدین جای بود و چون اسب قیس را بدغاو دغل از پیش رفتن مانع آمدند جنگی میان دو قبیله که چهل سال بکشید روی داد. و قیس در این معنی گوید:
و ما لاقیت من حل بن بدر
واخوته علی ذات الاصاد
هم فخروا علی ّ بغیر فخر
و ردوّا دون غایته جوادی.
(المرصع).
و رجوع به عقدالفرید ج 6 ص 18 شود
و ما لاقیت من حل بن بدر
واخوته علی ذات الاصاد
هم فخروا علی ّ بغیر فخر
و ردوّا دون غایته جوادی.
(المرصع).
و رجوع به عقدالفرید ج 6 ص 18 شود
(ذَ تُلْ اَ بَ)
لغت نامه دهخدا
چارپایان. چهارپایان. چاروایان و آن عبارت از همه انواع حیوان جز آدمی و طیر و انواعی از ماهیان باشد
